صلح پایدار
پنج شنبه 10 / 11 / 1392برچسب:, :: 17:56 :: نويسنده : ارادتمند بخش نمودن آيات قرآن تفسير جامع، ج1، ص: 51 آيات يا ناسخ و منسوخ «1» است يا محكم و متشابه و يا عام است و من خاص و يا مقدم است و مؤخر يا قصص آن متصل است و يا بريد از هم، يا ترتيب بغير نزول است يا خير و بعضى از آن با لفظ عام و داراى معنى خاص باشد يا بر عكس و بعضى از آيات تاويل و نزولشان با هم است و تفسير آن در تنزيل بوده و قسمتى تاويلش خلاف تنزيل ميباشد و تاويل آيات يا پيش از تنزيل آنها است و يا بعد از تنزيل واقع شده و برخى از آيات در مقام رخصت مطلق باشند و بعضى رخصت بطور اختيار و بعضى عمل بظاهرشان ميشود نه بباطن آنها و آياتى است ظاهرا حكايت از مردمان پيشين كند لكن مراد از آنها قوم ديگر است دسته از آيات هست كه نصف آنها نسخ شده و نصف ديگر نشده است، بعضى از آيات خطاب بقومى معين شده لكن معنا و تاويلا قوم ديگرند و بعضى از آيات به پيغمبر خطاب شده لكن مراد امت ميباشد و كلماتى از قرآن بلفظ مفرد ولى در معنى جمع است و بعضى ديگر بعكس باشد و بعضى از احكام حرمت آنها شناخته نميشود مگر بعد از حلال شدن آنها و برخى از آيات رد گفتار و كردار بتپرستان است و بعضى رد زنادقه و كفار دهرى مسلكان و آتش پرستان است قسمتى رد گفتار معتزله و تفويضى و جبرى مذهبان و پارهاى رد بر منكرين بهشت و جهنم و انكار كنندگان رجعت و متعه و آنانيكه خدا را توصيف كنند و بعضى از آيات خطاب بامير المؤمنين و ائمه باشد و يا در بيان فضايل و ظهور حضرت حجة و يا آنچه خداوند در باره يارى نمودن ائمه و انتقام گرفتن از دشمنانشان وعده فرموده و قسمتى در احكام اسلام و اخبار پيغمبران و بعثت و ولادت آنان و بيان شريعت و هلاك شدن امتهاى ايشان بر اثر معاصى و در ذكر جهاد پيغمبر اكرم با كفار و قصص و امثال و مواعظ و بشارت دادن و يا ترسانيدن مردم است، و ما پيش از شروع يك يا چند آيه را براى نمونه ذكر ميكنيم تا هر يك از آن اقسام در قرآن بطور وضوح شناخته شود و از خداوند طلب يارى نموده و باو پناه ميبريم و در خواست ميكنيم درود بىپايان بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او تا روز قيامت. ناسخ و منسوخ مانند آيه: وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً ... إِلَى الْحَوْلِ غير اخراج «1» كه منسوخ است بآيه وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً «2» و اين آيه ناسخ آيه قبلى ميباشد زيرا در زمان جاهليت __________________________________________________ (1) آيه 241 سوره بقره: مردانيكه بميرند و زنانشان باقى بمانند ببايد وصيت كنند كه آنها را تا يك سال نفقه دهند و از خانه شوهر بيرون نكنند. (2) آيه 234 بقره: مردانى كه بميرند و زنانشان زنده باشند آنزنان بايد تا 4 ماه و ده روز از شوهر كردن خوددارى نمايند. تفسير جامع، ج1، ص: 52 عده زنان شوهر مرده يك سال بود و اسلام هم در بدو امر اين حكم را بحال خود واگذاشت و آيه اول بر روش آنها نازل شد و چون اسلام قوت گرفت حكم مزبور را نسخ نموده و بجاى يك سال مدت چهار ماه و ده روز را مطابق آيه دوم مقرر داشت. و نيز مانند آيه وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا، «1» و آيه: وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً، «2» و اين دو آيه منسوخ شده باين آيه الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ «3» زيرا در زمان جاهليت هرگاه زنى مرتكب زنا مىشد او را در خانه حبس مينمودند و مرد زناكار را اذيت و آزار ميدادند و دو آيه فوق برسم دوره جاهليت نازل شده تا زمانى كه اسلام قوت گرفت آن حكم زن و مرد زناكار با نزول آيه اجراى حد كه زدن صد تازيانه بود نسخ شد (غير از زناى محصنه كه حكم آن سنگ سار و كشتن است بطوريكه خواهد آمد) و آيه آخر ناسخ هر دو آيه قبلى ميباشد و مانند اين آيات بسيار است كه هر يك بجاى خود بيان ميشود آيات محكمات مانند آيه: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ «4» و مثل آيه __________________________________________________ (1) آيه 19 سوره نساء زنانى كه عمل ناشايسته كنند چهار شاهد مسلمان بر آنها بخواهيد هرگاه شهادت دادند آنانرا در خانه حبس كنيد تا بميرند يا خدا براى آنها راهى پديدار نمايد. (2) آيه 20 سوره نساء هر زن يا مرد مسلمانى كه مرتكب عمل ناشايسته شود آنانرا بسر زنش و توبيخ بيازاريد اگر توبه نمودند متعرض آنان نشويد خداوند توبه پذير و مهربانست. (3) آيه 2 از سوره نور: هر يك از زنان و مردان زناكار را بايد شما مؤمنان بصد ضربه تازيانه مجازات و تنبيه نمائيد آنان را. (4) آيه 8 سوره مائده: اى اهل ايمان چون ميخواهيد براى نماز قيام كنيد بشوئيد صورت و دستهاى خود را تا آرنج و مسح كنيد سر و پاى خود را تا برآمدگى پا. تفسير جامع، ج1، ص: 53 حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ «1» و يا آيه حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ «2» تا آخر آيه، اين آيات از محكمات قرآن است زيرا تنزيل و تاويل آنها يكى است و تنزيل آنها ما را از تاويلش بىنياز مينمايد آيات متشابهات آيا متشابهات عبارت از آياتى هستند كه در لفظ واحد و داراى معانى متعدد و مختلف ميباشند مانند آياتى كه لفظ فتنه در آنها هست زيرا براى فتنه معانى متعدد و زيادى است گاهى بمعنى عذابست مثل آيه يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «3» و يكوقت بمعنى كفر است مانند آيه وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ «4» و در جاى ديگر بمعنى حب و دوستى است مانند آيه: أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ «5» و وقتى بمعناى آزمايش و امتحان است مثل آيه الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «6» و مانند آياتى كه لفظ حق و ضلال در آنها ميباشد و اين قبيل آيات متشابهات زياد است و ما هر يك را بجاى خود بيان مينمائيم و ميزان متشابه آنست كه لفظ او يكى و معانيش بسيار باشد آياتيكه لفظ آنها عام و معنايشان خاص است مانند آيه: يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «7» لفظ عالمين در اين آيه عام است ولى معنايش خاص ميباشد زيرا برترى __________________________________________________ (1) آيه 4 سوره مائده: براى شما مؤمنين مردار و گوشت خوك حرام است. (2) آيه 27 سوره نساء: براى شما حرام شد ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختر برادر. (3) آيه 13 در سوره ذاريات: آنروزى كه آنها را بآتش دوزخ عذاب كنند. (4) آيه 214 سوره بقره: فتنه انگيزى سختتر از كشتن است. (5) آيه 28 سوره انفال: به تحقيق بدانيد ثروت و فرزندان كه دوست داريد ابتلائى بيش نيست. [.....] (6) آيه 1 سوره عنكبوت: آيا مردم پنداشتهاند بصرف آنكه گفتند ما ايمان بخدا آورديم رهايشان كنند و بر اين دعوى آزمايش نشوند هرگز چنين نيست. (7) آيه 116 سوره بقره: اى بنى اسرائيل بياد بياوريد نعمتى كه بشما عطا نموديم و برترى داديم شما را بر مردمان زمان خود. تفسير جامع، ج1، ص: 54 داده شدند بنى اسرائيل بر مردمان خودشان بواسطه چيزهائى كه مخصوص گردانيده بود خداوند ايشان را، و مانند آيه وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ «1» يعنى به بلقيس هر چيزى داده بوديم، لفظ اوتيت عام است ولى معنى خاص دارد چه به بلقيس چيزهاى زيادى داده نشده بود و مثل آيه رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها: «2» زيرا آن باد چيزهاى زيادى را نابود نساخت، و آياتى كه لفظا خاص و معنا عام است. مانند آيه مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً «3» كه صورت لفظى آيه اختصاص به بنى اسرائيل دارد و حال آن كه در معنا عام است نسبت بتمام مردم. آيات تقديم و تأخير مانند آيه عده زنان كه آيه ناسخ در اين قرآن كه در دست ماست بر آيه منسوخ مقدم شده است، و واجب بود آيه منسوخه كه مدت عده را يك سال برسم دوره جاهليت مقرر داشته بر آيه ناسخ كه مدت را به چهار ماه و ده روز تقليل داده مقدم شود و مانند آيه أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً: حضرت صادق عليه السّلام فرموده اين آيه اينطور نازل شده: افمن كان على بينة من ربه و يتلوه شاهد منه اماما و رحمة و من قبله كتاب موسى و مانند آيه إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا كه اينطور بوده و انما نحيى و نميت زيرا طبيعى مسلكان زنده شدن پس از مرگ را اقرار ندارند و آيه حاكى از گفتار آنان است پس كلمه نموت بر كلمه نحيى مقدم شده است و همچنين است آيه يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي كه كلمه و اسجدى بر كلمه و اركعى مقدم شده زيرا در نماز ركوع مقدم __________________________________________________ (1) آيه 23 سوره نمل: و به بلقيس همه گونه دولت و نعمت و زينت دنيوى عطا شده بود. (2) آيه 24 سوره احقاف باد سختى كه در آن عذاب دردناك براى شما بوده و بامر خداوند هر چيزى را نابود نمايد. (3) آيه 35 سوره مائده: بدين سبب بر بنى اسرائيل حكم نموديم هرگاه كسى را بدون قصاص و بدون فساد و فتنهاى بقتل برسانند مثل آنست كه همه مردم را كشته و هر كه نفسى را حيات بخشد و از مرگ نجات دهد مانند آنست كه تمام مردم را زندگانى بخشد. تفسير جامع، ج1، ص: 55 بر سجود است و مانند آيه فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً اينطور بوده فلعلك باخع نفسك على آثارهم اسفا ان لم يؤمنوا بهذا الحديث «1» و اينگونه آيات در قرآن زياد است. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |